بيا ، گــــــناه ندارد بـهم نــگاه کنيم و تازه….، داشته باشد، بيا گناه کنيم
نگاه و بوسه و لبخند اگر گناه بوَد
بيا که نامه اعمال خود سياه کنيم
بيا به نيم نگاهی و خنده ای و لبی
تمام آخرت خويش را تباه کنيم
نگاه، نقطه آغاز عا شقيست بيا ،ـ
که شايد از سر اين نقطه عزم راه کنيم
سپس بساط قرار و گل و محبت را
بدست يکدگر اين بار روبراه کنيم
به شور و شادی و شوق و شراره تن بدهيم
و بار کوه غم از شور عشق ، کاه کنيم
و خوش خوريم و خوش بگذريم و خوش باشيم
و تف بصورت انواع شيخ و شاه کنيم
و زنده زنده در آغوش هم کباب شويم
و هرچه خنده ، به فرهنگ مُرده خواه کنيم
اگر بخاطر هم عاشقانه برخيزيم
نمی رسيم به جايی که اشتباه کنيم
برای سرخوشی لحظه هات هم که شده است
بيا، گناه ندارد به هم نگاه کنيم |